خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ در سرزمینی که زخم اشغال، نه فقط بر خاک، که بر جان انسانها گیرایی یافته و ریشه دوانده است، ستارهای از جنس ایستادگی در آسمان فلسطین طلوع کرد؛ عطاف علیان، زنی از بیتلحم که صدای ناگفتههای مردمش و نوای رنج و امید شد.
فهیمه مستحسن فعال حوزه زنان و خانواده درباره او نوشت: او در مهرماه ۱۳۴۱ (اکتبر ۱۹۶۲) دیده به جهان گشود. ریشههایش در روستای «خلده» بود، اما دیری نپایید که با هجوم دشمن، خانوادهاش نیز مانند هزاران خانواده دیگر، طعم تلخ آوارگی را چشیدند و در بیتلحم ساکن شدند. کودکی عطاف میان داستانهای تلخ کوچ و آرزوی آزادی سپری شد؛ خانهای که با خاطرات ویرانی و با آرمانهای بلند زندگی میکرد.
از همان نوجوانی، جرقههای مقاومت در وجودش شعله میکشید. عطاف با عبور از سختیها و محدودیتهای پناهندگی، دل به دریای بزرگی و امید سپرد؛ در مدارس بیتلحم تحصیل کرد و بعدها در سال ۲۰۰۲، با دریافت مدرک جامعهشناسی و روانشناسی از دانشگاه بیتلحم، دانش را همپیمان مبارزه خود ساخت. پیشتر، در هجده سالگی برای آموزش نظامی به بیروت رفت تا برای آزادی فلسطین پیشقدم باشد؛ حتی تا آستانه انجام عملیات استشهادی جلو رفت، هرچند دست تقدیر رسالتی دیگر برایش رقم زده بود. رسالت مادر بودن و رهبری در صف اول مبارزه.
مسیر عطاف علیان همواره با صبوری و ایثار همراه بود. او سالها ریاست جمعیت خیریه «النقاء» را به عهده داشت (۱۹۹۷ تا ۲۰۲۰) و با تأسیس مهدکودک، مدرسه و مرکز جراحی، تکیهگاه زنان و کودکان بیپناه شد. قلمش نیز به اندازه قدمهای پرصلابتش مؤثر بود؛ در کتاب «ترانیم الیمامه» (۲۰۲۱)، صدای مقاومت را با هر واژه در جان ملت خویش دمید.
با هر رهایی، انگار شکوه ایستادگیاش افزونتر میشد، اما موج بازداشتها پایان نمییافت، بازداشت اداری، محرومیت از سفر، دوری از فرزند و تحمل اسارت
اما راهی که برگزیده بود، هموار نبود. بارها طعم سلول و اسارت را چشید. نخستین بار سال ۱۹۸۷ اسیر شد، روزها و شبها زیر فشار بازجویی و شکنجه ایستاد و برای اعتراض به خشونت، ۱۲ روز دست از غذا و آب و حتی کلام کشید. سالها در زندان و بارها طعم انفرادی را چشید و با اعتصاب غذا، ارادهاش را فریاد زد. ۳۴ روز اعتصاب او را دوباره نزد زنان اسیر بازگرداند تا در اعتصاب باشکوه ۱۹۹۲ شریک شود.
با هر رهایی، انگار شکوه ایستادگیاش افزونتر میشد، اما موج بازداشتها پایان نمییافت. بازداشت اداری، محرومیت از سفر، دوری از فرزند و تحمل اسارت فقط برای یاریرسانی به زخمیان.
سال ۲۰۰۶، مادرانه و مقاوم برای در آغوش گرفتن دختر کوچکش دوباره لب به اعتصاب دوخت و یک سال و نیم سایه حضورش را به دخترکش هدیه داد.
رژیم اشغالگر حتی خانهاش را بارها مورد هجوم قرار داد؛ همانگونه که همسرش، ولید الهودلی، نویسنده سرشناس فلسطینی را هم سالها در زندانهای ظلم حبس کردند و از سفر محروم نمودند. با همه این رنجها، قدرت و ایمان عطاف هرگز رنگ نباخت.
آخرین ورق از دفتر پایداریاش نیز سرشار از اعتراض و شرافت است. اردیبهشت ۱۴۰۲ (مه ۲۰۲۳)، در مقابل دفتر صلیب سرخ شهر البیره، پرچم مبارزه را بلند کرد و سوگند یاد کرد: «به خدا قسم اعتصابم را نمیشکنم، مگر آنکه پیکر خضر عدنان تحویل داده شده و بر وصیتش دفن شود.»
روح پرشور عطاف علیان همچون کبوتری آزاد بر آسمان فلسطین چرخ میزند. او امید آزادی را بیوقفه در دل اسیران و آوارگان زنده نگاه میدارد؛ و نامش، ثبت حافظه ملت فلسطین است، به یادگار ایستادگی، ایثار و عشق به رهایی.