خبرگزاری مهر، گروه استانها، کوروش دیباج: در بافت تاریخی اصفهان، شام غریبان سالها با رسم خاموش کردن چراغها و روشن کردن شمعها در کوچهها و سقاخانهها برگزار میشد. مردم باور داشتند که باید چراغ خانهها و کوچهها خاموش شود تا غربت اهل بیت (ع) بهتر درک شود. روشنایی شام غریبان تنها از شعلههای لرزان شمعهایی بود که زنان و کودکان در سنگابهای کوچهها و کنار سقاخانهها قرار میدادند.
این مراسم برخلاف بسیاری از آئینهای رسمی عاشورا، بدون مداح، بی بلندگو و بیهیاهو بود. سکوت حاکم بر کوچهها، صدای قطرات اشک شمع و زمزمههای روضههای آرام، تصویر متفاوتی از سوگ اهل بیت (ع) در شام غریبان ترسیم میکرد. آئین شام غریبان در این محلهها، آئینی ساده اما عمیق بود که در آن، مردم بیشتر از آنکه سخن بگویند، به تأمل و سکوت فرو میرفتند.
در بسیاری از خانهها، زنان با شالهای سیاه کنار شمعها مینشستند و بیصدا اشک میریختند. کودکان در سکوت شمع روشن میکردند و باور داشتند که هر شمع، چراغ راه اسیران کربلاست. این شمعها نه تنها نماد نور در دل تاریکی بودند، بلکه به اعتقاد مردم، هر قطره اشک شمع تبرک شام غریبان محسوب میشد.
روایت معتمدان محلی از شام غریبان؛ آئینی در آستانه فراموشی
حسین آقاسعدی، از معتمدان قدیمی محله دردشت اصفهان، درباره برگزاری شام غریبان در این محله میگوید: «من از کودکی با این آئین بزرگ شدهام. در محله ما شام غریبان فقط با شمع برگزار میشد. هیچ دسته و هیئتی نبود، فقط اهالی کوچه خودشان در سکوت شمعها را در سقاخانهها میگذاشتند و بیکلام میگریستند. باور داشتند که این شب، شب غربت است و نباید هیاهو باشد.»
او ادامه میدهد: «مردم کوچهها را خاموش میکردند و حتی گاهی فانوسها را هم خاموش میگذاشتند. شمعها در تاریکی مثل چراغهای راهنما بودند. بچهها شمعها را میچیدند و مادرها آهسته نذر میکردند. گاهی مادرم میگفت: “اگر این شمع تا آخر بسوزد، دعایم مستجاب میشود.”»
آقاسعدی با اشاره به رسمهای قدیمیتر میافزاید: «ما رسم داشتیم که شب شام غریبان، مقداری کاه روی شانه هم میریختیم. میگفتند این کار یعنی شریک شدن در غم اهل بیت. کاه نشانه فقر و بیپناهی بود. این کار را بیشتر کودکان انجام میدادند. حتی بعضیها میگفتند: “کاه پاشیدن یعنی سبک کردن دل اهل بیت.”»
او در پایان با افسوس میگوید: «امروز این آئین تقریباً فراموش شده است. حالا شام غریبان در مسجدها برگزار میشود، با بلندگو و دستهجات شلوغ. اما آن سادگی و سکوتِ کوچهها دیگر وجود ندارد. جوانترها این رسم را نمیشناسند. انگار شمع شام غریبان محلهها رو به خاموشی است.»
بازتاب آئین شام غریبان در سفرنامههای غربی
لیلا موسوی، پژوهشگر تاریخ محلی اصفهان، با اشاره به ریشههای این آئین در فرهنگ عامه اصفهان میگوید: «در مرور سفرنامههای سیاحان غربی که در دوران قاجار به اصفهان سفر کردهاند، نشانههایی از مراسم شام غریبان در کوچهها و گذرها دیده میشود. آنها نوشتهاند که مردم شبها با شمعهایی در دست در کوچهها قدم میزدند و به آرامی زمزمه میکردند.»
او ادامه میدهد: «این سیاحان اشاره کردهاند که مردم اصفهان در شب شام غریبان چراغهای خانهها را خاموش میکردند و تنها با نور شمعها به عزاداری میپرداختند. اما اطلاعات آنها بسیار محدود است و جزئیات دقیقتر در منابع شفاهی مردم باقی مانده است.»
این پژوهشگر میافزاید: «شام غریبان در فرهنگ مردم اصفهان، بیش از آنکه یک مراسم مذهبی رسمی باشد، یک آئین خانوادگی و محلهای است که ریشه در باورهای عمیق مردم دارد. این آئین نه بر اساس دستورالعملهای دینی که بر پایه سنتهای شفاهی و باورهای نسل به نسل شکل گرفته است.»
موسوی با تأکید بر اهمیت ثبت این آئین میگوید: «متأسفانه این مراسم در فهرست آثار ناملموس ثبت نشده و در معرض فراموشی است. اگر همین حالا اقدام نکنیم، بخشی از میراث معنوی محلات اصفهان از بین میرود. باید از خاطرات سالمندان و معتمدان محلی برای ثبت و مستندسازی این آئین استفاده کرد.»
مردم از خاطره شام غریبان در کوچههای تاریک میگویند
مرضیه شریفی، از اهالی قدیمی محله جوباره، درباره خاطرات خود از شام غریبان میگوید: «من هر سال با مادربزرگم در شام غریبان شمع روشن میکردم. مادربزرگم چراغ خانه را خاموش میکرد و میگفت: “امشب باید با دل تاریک عزاداری کنیم.” شمعی که روشن میکردیم، تا وقتی خاموش میشد، بیصدا برای اهل بیت دعا میکردیم.»
او ادامه میدهد: «عمویم همیشه میگفت: “بگذار شمعها خودشان خاموش شوند، اگر وسط مراسم شمع را خاموش کنی، دعایت برآورده نمیشود.” این باورها برای ما خیلی جدی بود. شام غریبان یک شب متفاوت بود؛ شب خاموشی و گریه بیصدا.»
نذر خاموشی و تبرک اشک شمعها؛ آئینهای فراموششده
یکی از باورهای عمیق مردم اصفهان درباره شام غریبان، نذر خاموشی و تبرک اشک شمعها بود. مردم باور داشتند که شمعهای شام غریبان باید بدون دخالت خاموش شوند. خاموش شدن طبیعی شمعها نشانه قبولی نذر بود. در برخی خانهها، اشک شمعهای این شب را جمع میکردند و معتقد بودند این اشکها تبرک شام غریبان است و برای شفای بیماران به کار میرود.
رسم بر این بود که در شب شام غریبان، چراغ خانهها را خاموش کنند و شمعها تنها منبع نور باشند. اگر کسی چراغ روشن میکرد، باور داشتند که نذر خاموشی شکسته میشود. حتی بعضی از زنان مسنتر میگفتند: «چراغی که در شام غریبان روشن باشد، شادی میآورد و این شب، شب شادی نیست.»
ظرفیت ثبت ملی آئین شام غریبان در محلههای اصفهان
منیر ابطحی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ عامه میگوید: بررسی منابع میراث فرهنگی اصفهان نشان میدهد که تاکنون بسیاری از آئینهای عاشورایی مانند زارخاک، گلمالی و فانوسگردانی در فهرست میراث ناملموس ثبت شدهاند، اما آئین شام غریبان محلهای و کوچهمحور اصفهان در این فهرست جایی ندارد. این در حالی است که همین مراسم ساده و خودجوش، بخش مهمی از هویت عاشورایی فرهنگ عامه اصفهان را شکل داده است.
او تاکید میکند: ثبت این آئین در فهرست میراث معنوی میتواند گام مهمی در احیای آن باشد. این آئین میتواند بهعنوان یک محور گردشگری معنوی در ایام محرم مورد توجه قرار گیرد. بازسازی شام غریبان در گذرهای قدیمی، با همان شمعها و خاموشیها، میتواند تجربهای خاص برای گردشگران و علاقهمندان به آئینهای عاشورایی باشد.
ضرورت مستندسازی و احیای آئین شام غریبان
این پژوهشگر میگوید: آئین شام غریبان در محلههای قدیمی اصفهان، یک میراث معنوی در آستانه خاموشی است. اگر این مراسم به سرعت ثبت و مستند نشود، نسلهای بعدی چیزی از آن نخواهند دانست. استفاده از خاطرات شفاهی معتمدان محلی و سالمندان میتواند در ثبت دقیق این آئین مؤثر باشد.
او در پایان میافزاید: احیای این آئین در قالب برنامههای فرهنگی محلی، بازگشت شمعها به کوچهها و تشویق جوانان به حضور در این مراسم، میتواند به زنده ماندن شام غریبان محلهای کمک کند. این آئین باید پیش از آنکه برای همیشه خاموش شود، در حافظه جمعی اصفهان ثبت گردد.
مسئولیت ما در برابر یک میراث ناملموس
شام غریبان محلهای اصفهان، تنها یک رسم ساده نیست؛ بلکه آئینی ریشهدار در فرهنگ عامه است که به ما یادآوری میکند سوگواری همیشه به هیاهو و شکوه نیاز ندارد. این آئین در سکوت کوچهها و با لرزش نور شمعها، مفاهیمی عمیق از همدردی و مشارکت اجتماعی را در بستر فضاهای بومی زنده نگه میداشت. امروز که چراغهای شهر پرنور شده و سبک زندگیها تغییر کرده، خاموش شدن شمعهای شام غریبان نهفقط یک تغییر آئینی بلکه نشانهای از گسست تدریجی ما از حافظه محلی است.
احیای این آئین و ثبت آن در فهرست میراث معنوی، ضرورتی است که فراتر از نجات یک رسم مذهبی قرار میگیرد. بازگرداندن شام غریبان به کوچههای اصفهان، یعنی بازگرداندن مردم به یک تجربه اصیل معنوی و بومی که در آن سکوت، شمع و حضور قلبی حرف اول را میزند. امروز، این کوچهها منتظر بازگشت شمعهایشان هستند؛ ما در برابر این میراث خاموش، مسئولیم.