به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «به علی گفت مادرش روزی» هوشمند هنرکار این روزها ساعت ۱۹:۳۰ در بلکباکس جمیله شیخی تالار محراب روی صحنه است. نمایش، بر پایه چهار شعر از فروغ فرخزاد و مهدی اخوانثالث و از دل مجموعه تمرینهای کارگاهی شکل گرفته است و در قالب چهار اپیزود اجرا میشود. امیرحسین کفایی، سارینا شیاسی و باران عبیری بازیگران این نمایش هستند.
هنرکار درباره اینکه طراحی یک نمایش بر پایه تئاتر کارگاهی چطور تجربهای بوده است، توضیح داد: تجربیات متفاوتی در این زمینه وجود دارد. موارد بسیاری بوده که کلاسها و کارگاههای آموزشی برگزار شده و در انتها هنرجوها نمایشی را روی صحنه میبرند اما اتفاقی که در مورد نمایش «به علی گفت مادرش روزی» پیش آمد این بود که کار از دل خود کارگاه بیرون آمد. متن از پیشتعیینشدهای نداشتیم. اساسا متنی نداشتیم. اینطور نبود که مراحل را طی کنیم و در نهایت وقتی به نقطه مدنظر رسیدیم، نمایشی را دست بگیریم و روی صحنه ببریم. در اصل کارگاهی بود که از شش ماه قبل شروع شد، اواسط کارگاه از میان اتودهای کلاسی و خروجیهای بچهها به این نتیجه رسیدیم که میتوان از دل همینها یک نمایش بیرون آورد. به همین دلیل هیچ متن نمایشی اینجا وجود ندارد، بلکه کار بر اساس تعدادی شعر است که در درون کارگاه شکل گرفت و نتیجه انتخاب بچهها و تعامل ما با هم بود. ذرهذره و پلهپله پیش رفتیم و بر اساس تعلیمات و شیوهای که در کارگاه آموزش داده میشد این نمایش به وجود آمد؛ شیوهای که برآمده از سیستم استانیسلاوسکی و تجربیات و یافتههای تکمیلی خود من بوده است. هنرکار درباره نقش شعرها در شکلدهی این نمایش و تاثیر دراماتیک آنها روی کار گفت: طبیعتا بحث دراماتیک بودن هر شعر یکی از عوامل انتخاب آن بود؛ اینکه شعر امکان دراماتیزه کردن را به ما بدهد و بتوان آن را در قالب تئاتر روی صحنه برد. کلا شعر در کارگاهها و کلاسهای من نقش اساسی دارد زیرا باور دارم دستمایهای است که بازیگر بر اساس آن میتواند تکنیکهای بیرونی مانند بیان، بدن، ریتم، و نیز جریان روانی و گستره خیال خود را در آن پیاده کند. پایه این شیوه بر تحلیل و کشف معنا از طرف بازیگر است و طبیعی است از این نگاه، کلنجار رفتن با یک شعر، امکانات وسیعی در اختیار هنرجو و بازیگر قرار میدهد.
وی ادامه داد: در کارگاه اشعار مختلفی از کلاسیک تا معاصر از طرف هنرجویان ارائه میشد اما اشعار معاصر امکان دراماتیزه شدن بیشتری دارند. به همین دلیل من به آن سمت بچهها را سوق دادم. البته شعرها و هنرجویان بیشتری بودند اما در نهایت آنچه انتخاب شد این چهار شعری بود که با این بچهها کار کرده بودیم.
این کارگردان با تاکید بر انتخاب شعر به جای یک نمایشنامه مشخص، گفت: در واقع یکی از مهمترین کارهایی که بازیگر باید بلد باشد و متاسفانه بسیاری از بازیگران این را نمیشناسند تحلیل متن است. وقتی شما بتوانید یک شعر را تحلیل کنید و براساس آن تحلیل، معنا را منتقل کنید، قدم بزرگی برای تحلیل هر متن نمایشی در آینده برداشتهاید. تجربه دراماتیک از یک متن شاعرانه خیلی ارزشمند است. جدا از بازیگر، شعر در اینجا امکانات و فضای گستردهتری را در منظر و اختیار تماشاگر قرار میدهد. او با متن متفاوتی روبهرو است و خط به خط آن را باید درک کند و به یک تجربه متفاوت با گروه بازیگران و فضای نمایش، اما از زاویه دید خود برسد.
هنرکار درباره ویژگیهای طراحی صحنه و اجرایی نمایش «به علی گفت مادرش روزی» یادآور شد: اساسا ما تلاش کردیم در این کار هرچه میتوانیم حذف کنیم تا در نهایت عصاره کار بازیگری دیده و برجسته شود. بازیگر است که فضا را میسازد و همه چیز را شکل میدهد. ما موسیقی در این کار نداریم فقط سه تا زنگوله و چند بطری پلاستیکی که با ماش پر شدهاند و مانند شیکر عمل میکنند و آواهای خود بازیگران را مورد استفاده قرار دادیم. دکوری وجود ندارد. فقط ۲ تا نیکمت است که خود بازیگران با آن، اشکال و فضاهای مختلف را میسازند. لباس هم طوری انتخاب شده که کاملا ساده باشد؛ در واقع همان لباس کار بچهها در کارگاه است. جنسیت هم ندارد یعنی به شکلی انتخاب شده که بتواند هم دخترانه و هم پسرانه باشد. همه چیز حذف شده تا بازیگران دیده شوند. در واقع این بازیگران هستند که با حرکت و بدن و تکنیکهای بازیگری، چه درونی چه بیرونی فضا را شکل میدهند.
وی تأکرد کرد: کار ما یک کار تجربهگرا است. تجربهای دراماتیک با شعر که با نگاهی تجربهگرایانه بدون داشتن متنی از پیش تعیینشده شکل گرفته است. البته خود من یا دیگران شاید تجربههای مشابه این را داشتهایم.
این کارگردان تئاتر درباره اینکه تئاتر تجربی در فضای فعلی تئاتر چه نقشی دارد، متذکر شد: فضای فعلی تئاتر این روزها فضای بسیار غمانگیزی است. هیاهوی بسیار برای هیچ. بعد از حذف تمام حمایتهایی که از تئاتر میشد، اتفاقی که الان میبینیم نشان میدهد که پول و عناصر تجاری چه بر سر تئاتر آورده است. عناصر تجاری لزوما میتواند بد نباشد اما وقتی حاکم صحنه و تنها معیار موجود باشد خودش تبدیل به ارباب همه معیارها میشود. اینجا دیگر تئاتر ناب است که توسط سود و سرمایه ناب به یغما رفته است. در این وانفسا، فقط آتراکسیون و تئاترهای داستانگوی دمدستی، متکی به سلبریتیها و شاخهای مجازی به خورد تماشاگر داده نمیشود بلکه گاه چنان نگاهی را حتی با ظاهر تئاتر تجربی شاهد هستیم. این روزها تئاتر واقعی تجربهگرا را خیلی به ندرت میبینم.
هنرکار درباره بازیگران نمایش «به علی گفت مادرش روزی»، گفت: شما با سه نوجوان در اینجا روبهرو هستید که روی صحنه کم نمیآورند. کسانی که این کار را دیدهاند به توانمندی بازیگران اشاره کردهاند. این به راحتی به دست نیامده است. حاصل دورهای بوده که مثل به ثمر رسیدن هر میوهای سختیهای زیادی داشته است. ما الان کاری را میبینیم که در تئاتر کاملا حرفهای هم به سختی اتفاق میافتد؛ اینکه نمایش فقط متکی بر سه بازیگر باشد، این بازیگران از ابتدا تا انتها همه چیز را شکل دهند و ارتباط تعریفشدهای را با تماشاگر حفظ کنند.
وی افزود: اتفاقی که باید در این کارگاه و کلاسها پیش بیاید همین است؛ پرورش بازیگران جدید برای نسل بعدی تئاتر. بازیگران این نمایش میتوانند نسل بعدی بازیگران باشند و این مسیری است که باید برای آینده تئاتر طی شود. چشم و ابرو و فضاهای کاذب مجازی و واقعی نمیتوانند آیندهای را برای تئاتر و بازیگری بسازند.
هنرکار در پایان درباره کارگردانی این نمایش مطرح کرد: بهتر است این موضوع در نقدهای منتقدان دیده و مطرح شود اما واقعیت این است که هرچه ابزاری که در اختیار کارگردان است محدودتر شود، دست او بستهتر میشود. در اینجا من با حذف موسیقی، دکور، لباس، گریم، موسیقی و تا حد زیادی رنگ، محدودیتهای زیادی را به خودم تحمیل کردهام. تنوع و جذابیت ایجاد کردن با ابزارهای محدود باقی مانده کار مشکلی است؛ اینکه در یک بلکباکس کوچک با ۲ نیمکت، فضای محدود و سه بازیگر نوجوان اشکال مختلف ایجاد شود.
عکسها از مینا قانع و علیاکبر اعتمادمقدم است.