خبرگزاری مهر – گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: امروز بشر با بحران هویت، اخلاق و معنویت روبروست؛ اما شاید بتوان گفت پیش از اینها و بیش از اینها، جهان معاصر درگیر بحران معنای زندگی است. در دنیایی که ظواهر مادی و فریبنده جای حقیقت را گرفته و ارزشهای اصیل انسانی کمرنگ گشته است، بسیاری از انسانها با پرسشهای بنیادین خود درباره «چرایی زندگی»، «هدف از وجود»، و «راه درست بودن» بیپاسخ ماندهاند. این بحران معنی، منجر به نوعی سرگشتگی روحی، پوچی و ناامیدی جهانی شده است، به نحوی که حتی پیشرفتهای علمی و رفاه ظاهری نیز نتوانستهاند جای خالیِ معنا را برای انسان عصر جدید پُر کنند.
در چنین فضایی، یادآوری و بازخوانی آموزههای عاشورا و سیره امام حسین علیهالسلام ضرورتی است انکارناپذیر. امام حسین علیهالسلام به زیباترین وجه، با شهادت خویش به زندگی معنا بخشید؛ بدین معنا که زندگی، صرفاً زیستن به هر شکل و با هر کیفیتی نیست. زندگی همراه با ذلت و پیروی از امیال زودگذر و ناپایدار همچون ثروت، قدرت و شهوت نیست؛ بلکه زندگی حقیقی، رهایی از این بندها و آزادی در عرصه بندگی خداوند است. تحقق کامل بندگی آنجاست که همچون حضرت اباعبدالله (ع)، انسان در سختترین شرایط، همه هستی خویش را فدای رضایت معبود سازد و برای تثبیت آرمانها و ارزشهای الهی، از راحتی و حتی جان خود بگذرد. ایثار و فداکاری اباعبدالله و یاران وفادارش در کربلا، نمونهای بیمانند از این نوع حیاتِ معنادار است بر همین اساس با سعید طاووسی مسرور عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*آیا معنای حقیقی زندگی را صرفاً در امور مادی میتوان جستوجو کرد یا آنکه ارزشهای معنوی و فضائل انسانی، سرچشمه اصلی معنابخشی به حیات آدمیاند؟
در مسئله هویت، امروزه مطرح میشود که یکی از مهمترین فواید تاریخ، تنها پند و عبرتآموزی نیست؛ بلکه تاریخ، سازنده هویت فردی و جمعی است. اگر فرد یا جامعهای، منشأ هویت خویش را حسینی قرار دهد زیرا هویت حسینی همانا هویت حریت و منش آزادگی است آن فرد یا آن جامعه هرگز با بحران هویت مواجه نخواهد شد. این هویت، هویتی انسانی و ایمانی است و برتری دارد بر هویتهای ملی، قومی، منطقهای و همانند آنها. اما امروزه با گسترش فناوریهای رسانهای و سیطره فرهنگ مصرفگرایی، ساختن هویتی برگرفته از فضیلت، شرافت و ایمان بیش از پیش با چالش مواجه شده است.
در واقع، یکی از آموزههای بزرگ عاشورا این است که هویت انسان متصل به خدا و حقیقت، شکوفاتر و پایدارتر از هر هویت قومی و جغرافیایی است. امام حسین (ع) نشان داد که انسان میتواند انتخاب کند جزو آزادگان تاریخ باشد؛ کسانی که حتی در برابر بزرگترین تهدیدها حاضر نمیشوند از اصول خویش عدول کنند و کرامت انسانی و ایمان به حقیقت را به هیچ قیمتی نخواهند فروخت.
*چرا بسیاری از انسانهای امروز، باوجود پیشرفتهای ظاهری، از بحران هویت رنج میبرند و هویت حسینی چگونه میتواند به این خلأ پاسخ دهد؟
در حوزه اخلاق و معنویت نیز، یکی از غفلتهایی که پیرامون نهضت عاشورا رخ داده، این است که غالباً یا از منظر تراژدی، یعنی صرفاً به عنوان یک مصیبت بزرگ به عاشورا نگریسته شده، یا به ویژه در عصر حاضر با تلاشهای اندیشمندانی چون استاد شهید مرتضی مطهری از زاویه حماسه و یا با تفسیر سیاسی به عاشورا نگاه شده است. حال آنکه عاشورا، در حقیقت، صحنه جدال میان ارزشهای عالی اخلاقی و انحطاط اخلاقی است؛ فضیلتهایی چون وفاداری، فداکاری، شجاعت، ایثار و صداقت در کنار رذیلتهایی چون خیانت، بیوفایی، سستی و دنیاطلبی به عالیترین و نازلترین مراتب خود به منصه ظهور میرسند.
اگر واقعه عاشورا را صرفاً به عنوان رخدادی حماسی یا تراژیک نگاه کنیم، از درک عمق معنوی و الگوی اخلاقی آن غفلت ورزیدهایم. امام حسین (ع) و یارانش در آن شرایط هولناک، نشان دادند که اخلاق در اوج مصیبت و حتی لحظات آخر حیات نیز باید رعایت شود. آنان با دشمنان خود با رأفت و انصاف برخورد کردند، مظلومیت و سخاوت را به نمایش گذاشتند، و ثابت کردند که انسانِ متعهد به اخلاق، حتی در سختترین آزمونهای روزگار، از اصول انسانی خویش دست نمیکشد.
*چه عواملی باعث میشود که برخی جوامع، رویداد عاشورا را تنها از منظر مصیبت بنگرند و از ظرفیت عظیم اخلاقی و معنوی آن غفلت کنند؟
عاشورا الگویی کامل، جامع و بستهای تمامعیار است؛ عرصهای که اوج فضائل اخلاقی همچون وفاداری، و نیز نهایت رذائل اخلاقی مانند خیانت، در آن متجلی میگردد. این ویژگی بیبدیل عاشورا، قابلیت آن را دارد که به عنوان الگوی انسان معاصر قرار گیرد؛ انسانی که در احاطه دغدغهها و بیمعناییهای دنیای مدرن گم شده است. عاشورا ما را به این اندیشه فرا میخواند که زندگی، بیاعتنا به شرافت و ارزشهای اصیل و بی وجود هدف و معنای والا، چیزی جز زیست حیوانی نخواهد بود.
تنها با حرکت در مسیر حق، آزادگی، ایثار و بندگی میتوان به حیات طیبه، زندگی با عزت و معنای حقیقیِ وجود دست یافت.
تأثیر عاشورا نه تنها بر تکامل اخلاقی و معنوی فرد مؤثر است، بلکه در ساخت هویت جمعیِ جوامع نیز نقشی اساسی ایفا میکند. جامعهای که هویت حسینی را الگو قرار میدهد، هرگز تسلیم ظلم و ستم نخواهد شد و همواره روحیه ایثار، فداکاری و استقامت در برابر مشکلات را سرلوحه خود خواهد ساخت. این جامعه، ارزشهای الهی و انسانی را بالاتر از منافع زودگذر دنیوی دانسته و برای پیروزی حقیقت، آماده هر نوع فداکاری و تلاش خواهد شد.
افزون بر این، عاشورا محرکی برای بیداری وجدانهای بشری در سراسر تاریخ بوده است؛ گواه آن قیامها، جنبشها، و نهضتهایی است که با الهام از آموزههای حسینی شکل گرفتهاند و علیه ظلم و فساد ایستادگی کردهاند. هیچ نهضتی در تاریخ بشر همانند نهضت سیدالشهداء (ع) نتوانسته روح انسانها را تا این حد به خود جلب و منقلب سازد. حتی اندیشمندان و مصلحان غیرمسلمان نیز از عظمت این حماسه بزرگ سخن گفتهاند و بر تأثیر بیبدیل آن در شکلگیری شخصیت و تمدن بشری اذعان داشتهاند.
*وظیفه ما در عصر حاضر برای احیای ارزشها و آرمانهای عاشورایی در جامعه چیست و چگونه میتوان با بهرهگیری از این الگو، جهان را به سوی صلح، برادری و معنویت سوق داد؟
عاشورا، مجموعهای پرفروغ برای جستجوی معنای زندگی، هویت، اخلاق و معنویت است. هر کدام از این مفاهیم در واقعه کربلا به بهترین وجه تجلی یافتهاند: معنای زندگی در ایثار و ایستادگی، هویت در آزادگی و توحید، اخلاق در وفاداری و انصاف، و معنویت در بندگی و رضا. اگر بخواهیم بحرانهای هویتی، اخلاقی و معنویِ عصر خود را درمان کنیم، راهی جز بازگشت به سرچشمه زلال عاشورا و سیره امام حسین (ع) نداریم؛ چرا که او نه تنها برای شیعیان، بلکه برای همه آزادگان و حقطلبان جهان، الگوی جاودانه عزت، کرامت و بندگی است.
*چگونه میتوان آموزههای حسینی و معارف عاشورا را در متن زندگی روزمره و معادلات اجتماعی و فرهنگی جهان معاصر جاری و ساری ساخت؟ و چگونه میتوان نسل امروز را با این حقایق ژرف، عمیقاً آشنا کرد؟
اجرای آموزههای حسینی و تعمیق معارف عاشورا در ساحت زندگی فردی و اجتماعی امری است که به تحقق آن، همت و برنامهریزی همهجانبه میطلبد و صرفاً محدود به ایام محرم و سوگواریهای سنتی نیست. این معارف، باید به شیوهای اندیشمندانه و کارآمد، در متن زیست روزانه مردم و نظام فرهنگی و اجتماعی ملل مسلمان و همه آزادگان جهان حضوری همیشگی داشته باشد. برای تحقق این مهم، میتوان به چند محور اساسی اشاره کرد:
اول، بازتعریف عاشورا به عنوان الگو و سبک زندگی: قبل از هر چیز باید نگاه صرفاً حماسی یا سوگوارانه از عاشورا را به سوی یک «سبک زندگی عاشورایی» ارتقا داد؛ سبکی که مبتنی بر عزت، آزادگی، انصاف، ایثار و مسئولیتپذیری است. لازم است آموزههای حسینی نه فقط در مراسم دینی، بلکه در گفتار، رفتار، روابط اجتماعی، عدالتخواهی، وجدان کاری، صداقت و امانتداری جاری گردد.
دوم، آموزش و انتقال مفاهیم عاشورا از راههای نوین و جذاب: برای نسل امروز که گرایش زیادی به فناوری، رسانه و زبان تصویر دارد، باید از ابزارهای نوین مانند سینما، مستند، انیمیشن، شبکههای اجتماعی، تئاتر و ادبیات استفاده کرد تا پیام عاشورا نه صرفاً از طریق سخنرانیهای مستقیم، بلکه با قالبهای هنری و تأثیرگذار منتقل شود. بهرهگیری از زبان هنر میتواند عواطف و احساسات را برانگیزد و با عُمق جان مخاطب پیوند برقرار کند.
سوم، کارآمدسازی شعائر و مناسک عاشورایی: مراسم عزاداری باید علاوه بر حفظ شور و عاطفه، به «شعور» و معرفت عاشورایی نیز کمک کند؛ به این معنا که تعزیهها، سخنرانیها و مجالس از سطح صرف اشک و سوگ فراتر رفته و به طرح مفاهیم راهبردی چون آزادی، عدالت اجتماعی، مبارزه با ظلم و فداکاری برای آرمانها بپردازند. بازخوانی خطبههای حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) پس از عاشورا نیز شایان توجه جدی است.
چهارم، پیوند دادن عاشورا با چالشها و نیازهای معاصر: اگر بخواهیم آموزههای حسینی در اجتماع امروز مؤثر باشد، باید آنها را به مسائل واقعی و عینی جامعه پیوند دهیم؛ همچون عدالتطلبی، مبارزه با فساد، دفاع از حقوق مظلومین، احیای ارزشهای انسانی در خانواده، دانشگاه، محیط کار و جامعه. ضرورت دارد معلمان، دانشجویان، کارگران، مدیران و مسئولان، هر یک سهم خود را در این زمینه معین و ایفا کنند.
پنجم، تقویت الگوهای ملموس: حضور افراد و گروههایی در جامعه که عملاً زندگی حسینی را برگزیده و در میدان عمل شجاعت، ایثار و صداقت را نشان میدهند، میتواند برای جوانان و نسلهای آینده وسوسهانگیز و الهامبخش باشد. معرفی شهدای معاصر، جهادگران، معلمان بااخلاص، پزشکان ایثارگر و نمونههایی مشابه میتواند روایت ملموسی از تداوم نهضت حسینی در قرن جدید ارائه دهد.
ششم، نقد تحریفات و بازگشت به حقیقت عاشورا: در این مسیر، نقد و اصلاح برداشتهای خرافی و غیرواقعی از عاشورا و معرفی سیمای اصیل سیدالشهدا (ع) امری اجتنابناپذیر است. باید نسل نوجوان و جوان را با تجلی عقلانیت، وحدت، معنویت و خرد حسینی آشنا ساخت تا از سطحنگری و تحریف در امان بمانند.