خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: مراسم و مناسک محرم همواره بستری برای ظهور و بروز هنرهای آئینی و سنتهای بصری در جوامع اسلامی، بهویژه ایران بوده است. گرافیک عاشورایی در طول قرنها توانسته است با بهرهگیری از خط، رنگ، فرم و نماد، مفاهیم عمیق فرهنگی و دینی را در قالبی زیباشناسانه به مخاطب منتقل کند. این هنر ریشهدار نه تنها بازتابدهنده سوگواری شیعیان که حامل پیامهای تاریخی، اجتماعی و اعتقادی است و در شکلگیری هویت بصری محرم نقشی ماندگار ایفا کرده است.
با این حال، در دهههای اخیر به نظر میرسد بخشی از این اصالت و فرمهای فاخر در سایه هیجانات آنی، سلیقههای ناپخته و تصمیمات غیرکارشناسانه کمرنگ شده است. جایگزینی شورهای زودگذر به جای شعور و تعقل، حذف رنگهای متنوع و نشانههای دقیق تاریخی، و غلبه سیاهی مطلق بر طراحیهای عاشورایی، زنگ خطری برای این بخش ارزشمند از فرهنگ دینی به شمار میرود؛ مسئلهای که بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران این حوزه را به تأمل واداشته است.
محمدعلی ناصحی، گرافیست و پژوهشگر هنرهای مذهبی، از جمله افرادی است که سالها با مناسک محرم زندگی کرده و از نزدیک با تحولات این عرصه مواجه بوده است. او در گفتوگو با خبرنگار مهر با نگاهی انتقادی و تحلیلی به مسیر طی شده در گرافیک عاشورایی، از آسیبهایی چون حذف فرمهای اصیل، تقلیل رنگها، تغییر جایگاه نمادها و فاصله گرفتن از روح تعادل و ادب در مراسم محرم میگوید و بر ضرورت بازگشت به ریشههای هنری و فرهنگی این مناسک تأکید میکند.
آقای ناصحی، مناسک محرم چه جایگاهی در عرصه هنر و گرافیک دارند؟
مناسک و آیینهایی که در ایام محرم برگزار میشوند، تأثیر زیادی بر مخاطب در حوزه هنر و گرافیک دارند. این تأثیر در دو بخش تصویر و نوشتار بهخوبی دیده میشود و ما در هر دو حوزه، با فرم و رنگ سر و کار داریم. این عناصر کمک میکنند که پیامها انتقال پیدا کنند.
از تجربه شخصی خودم بگویم، از سالها قبل با مراسم محرم همراه بودم. این مناسک در گذشته بیشتر مردمی و خودجوش بودند. مردم با سلیقهها و ذوقهای شخصیشان در برگزاری مراسم نقش داشتند و عناصر فرهنگی و بصری را تکمیل میکردند. اما امروز بسیاری از این عناصر از مسیر اصیل خود به نوعی در حال خارج شدن هستند.
این تغییر مسیر چگونه و در چه بخشهایی خود را نشان میدهد؟
نمادهایی که در مراسم مذهبی عاشورا استفاده میشوند، سبقه تاریخی و فرهنگی دارند. ما ملتی با تمدن و فرهنگ کهن هستیم. مثلاً درخت سرو، که از گذشته نماد ایستادگی و رشد بوده، در مراسم مذهبی ما به شکل علامتها و تیغهها و با نشانههایی مثل «الله»، «پنجتن» و «چهارده معصوم» تجلی پیدا کرده است. اما وقتی این نمادها از دل مردم خارج شده و به دستور و بخشنامه در شهر استفاده میشوند، دچار دستکاریهای فرمی میشوند و از اصالت خود ساقط میشوند.
برای نمونه در اینستاگرام دیدم که بعضی هنرمندان از یک تیغه (احتمالاً غیرفلزی) استفاده کرده بودند و با خط ثلث درشت و زاویهدار شعارهای مذهبی را روی آن نوشته بودند، اما این طراحیها با اصول گرافیک مذهبی ما همخوانی نداشت.
منظورتان این است که گرافیک مذهبی هم قواعد خاص خود را دارد؟
قطعاً. وقتی به نگارش مذهبی، خطاطی و خوشنویسی ورود میکنیم، اینها قواعد خاصی دارند. تعادل، توازن، قرینگی و تناسب از نشانههای هنر مذهبی است. مثلاً در سنت پردهخوانی، داستانگویی، چاپ سنگی و روضهخوانی، همیشه توجه ویژهای به ترکیببندی بصری وجود داشته است. حتی در چاپ اولین روضهالشهدا نیز هنرمندان خطاط، خوشنویس و چاپگران باهم همکاری میکردند تا کتابی با شأن ذکر اهل بیت تهیه شود.
اما امروز گاهی شاهد آن هستیم که برخی از این اصول بهواسطه نگاههای سلیقهای کنار گذاشته میشوند. بهجای اینکه محتوای دقیق و عمیق دعاها و روضههای اصیل عاشورایی تقویت شود، گاهی بیشتر به ظاهر پرهیجان و شور آن توجه میشود.
آیا این نگاه باعث فاصله گرفتن از معنای عمیق محرم شده است؟
بله. ما زمانی برای ورود به محرم یک آمادگی روحی داشتیم. رنگها، نمادها و حتی نوع موسیقی مراسم محرم، آرامش و معرفتی خاص داشت. مثلاً پرچمها رنگ و لعاب متنوعی داشتند. در تعزیه، رنگ لباس موافقخوان و مخالفخوان مشخص بود. اما امروز بسیاری از این رنگها حذف شدهاند و همه چیز در سیاهی مطلق خلاصه شده است.
سیاهی در فرهنگ ما جایگاه خود را دارد اما اگر تمام فضای محرم به رنگ مشکی محدود شود، تنوع بصری از بین میرود و مراسم بهجای آنکه تأمل و تفکر را برانگیزد، تنها به هیجانهای زودگذر تبدیل میشود.
در گذشته چه المانهایی در هیئات و مراسم محرم به چشم میخورد که امروز کمرنگ شده است؟
در گذشته وقتی وارد مجلس روضه میشدیم، جایگاه واعظ مشخص بود. مردم با ادب و احترام مینشستند و به سخنرانی گوش میدادند. اطراف حسینیهها مملو از کتابها و مطالب فرهنگی بود. اما امروز اغلب هیئات یکدست مشکی شدهاند و آهنگهای تند و منقطع جایگزین موسیقیهای سنتی شدهاند. طبلها و اکوهای پر سر و صدا گاهی آنقدر آزاردهنده میشوند که مردم از محل مراسم دور میشوند.
در گذشته وقتی مداح میخواند «ای صبح طلوع کن» این جمله بار معرفتی و مفهومی داشت. اما امروز کمتر به چنین لایههای معنایی پرداخته میشود. حتی در شهر میبینیم که پرچمهایی از جنس آهن و کوتاه ساخته شدهاند که دیگر در باد به اهتزاز در نمیآیند؛ در حالیکه پرچم باید برافراشته باشد و حرکت کند.
آیا در نمادهای محرم هم تغییرات آسیبزنندهای رخ داده است؟
بله، متأسفانه. مثلاً در گذشته در بسیاری از هیئات فقط یک پرچم با نقش دست ابوالفضل العباس (ع) وجود داشت که آن هم در اندازه واقعی و با احترام حمل میشد. اما امروز گاهی میبینیم که این دستها کوچک شدهاند، در شیشه میگذارند، انگار به موزه بردهاند. نماد دست ابوالفضل (ع) یک سابقه تاریخی دارد. در دیگر ادیان هم چنین نشانههایی هست. مثلاً در مسیحیت، دست سوراخشده حضرت عیسی (ع) به نشانه شهادت مطرح است. در یهودیت، پنجه مریم نماد دارد. اما در مراسم ما، این دست نشانه وفاداری و ایثار است. اگر به این نشانهها بیدقتی کنیم و آنها را تحریف کنیم، معنا و جایگاه خود را از دست میدهند.
به نظر شما چرا به این سمت رفتهایم؟
بخشی از این موضوع به نوع نگاههای صفر و یکی و فقدان تحلیل فرهنگی برمیگردد. وقتی نگاه خاکستری نداریم، امکان تحلیل پدیدهها از بین میرود. نتیجه این میشود که عدهای که گرافیک و هنر را نمیشناسند، تصمیمگیر میشوند و ما هم محکوم به تبعیت میشویم.
در برخی هیئات که برگرفته از سنتهای قدیمی یک شهر هستند، دیدهام که اعضای هیئت با صورتهای خراشیده سینه میزنند و به این کار افتخار میکنند. آنها استناد میکنند به اینکه حضرت زینب (س) بر محمل کوبیده و صورت خود را زخمی کرده است. این نگاهها در مسیحیت هم هست، اما باید توجه داشت که دین اسلام مسیر تعادل را معرفی میکند. باید با منطق، زیبایی و تربیت صحیح جوانان وارد این مناسک شویم.
چه راهکاری برای بازگشت به اصالتها پیشنهاد میکنید؟
باید از کودکی آموزش داده شود. مثلاً وقتی نوجوانی برای اولین بار به هیئت میآید، به جای اینکه با هیجانات آنی مواجه شود، با برنامهریزی دقیق به او آموزش داده شود که این فضا جای ادب و معرفت است. در گذشته وقتی پدرم من را برای اولین بار به هیئت برد، با ذکر مصیبت حضرت علیاکبر (ع) مواجه شدم. من همذاتپنداری کردم و آن صحنه در ذهنم ماندگار شد. چنین فضاهایی باید احیا شوند. باید مراقب باشیم که شور مراسم جای شعور را نگیرد.
جمعبندی شما درباره وضعیت فعلی چیست؟
مراسم محرم یک ظرفیت بیبدیل فرهنگی است که اگر درست مدیریت شود، میتواند هم در گرافیک، هم در هنر و هم در تربیت نسلی متفکر و متدین نقشآفرین باشد. اما اگر تنها به هیجانهای لحظهای و بیریشه بسنده کنیم، بخش مهمی از این ظرفیت را از دست خواهیم داد.