آوین ویژه»

نمایشگاه پیکاسو در تهران درگیری شدید سرویس‌های امنیتی تشکیلات خودگردان با مقاومت در «جنین» پرواز گسترده پهپادهای اسرائیلی بر فراز دیرالبلح غزه افزایش ساعات خدمات رسانی متروی تبریز از ۱۷ اسفندماه قانونی تازه برای بررسی احکام خلاف شرع در دولت ارزش سهام عدالت ۵۰۰ هزار تومانی ها اعلام شد (۱۶ فروردین) ۱۱۸ چکیده مقاله و جستار به همایش مطالعات فیلم کوتاه رسید روسیه: اوکراین ۴۸۵ نظامی دیگر را از دست داد نهنگ‌ها اتریوم را حراج می‌کنند؟! ثبت رکورد فروش ماهانه و چند تغییر سشرق شهادت فرمانده توپخانه حزب‌الله لبنان در حمله پهپادی رژیم صهیونیستی «مکبث زار» در تماشاخانه هما دیده می‌شود پاکستان: ربایش قطار به دست عوامل افغان و هندی انجام شد صنعت هسته‌ای ایران هیچ‌گاه تعطیل نخواهد شد مسئولان برای حل مشکلات مردم اهتمام ورزند اجرای «طرح مدرسه طراز» در همه مدارس خراسان جنوبی پیگیری می‌شود رهبر انقلاب: راهبرد همیشگی شهید سلیمانی احیای جبهه مقاومت بود حمایت‌های بخش خصوصی برای تکمیل و پایان پروژه‌ها نیاز است

0

مادر شهید دهه هشتادی از دعایش گفت؛ خادم‌الحسین، خادم‌الرضا، شهید وطن

  • کد خبر : 124760
  • ۱۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۶
مادر شهید دهه هشتادی از دعایش گفت؛ خادم‌الحسین، خادم‌الرضا، شهید وطن

خرم‌آباد- از همان موکب عزای حسینی در عراق تا شهادت در لرستان،مسیر«علیرضا»روشن بود؛ ساده، بی‌هیاهو، با نیت خالص. مادری که پسرش را بدرقه کرده بود،حالا می‌گوید:«من پسرم را فدای امام حسین کردم».

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها: پدرش می‌گوید: اگر لازم باشد خودم تفنگش را برمی‌دارم. مادرش می‌گوید: در حرم حضرت عباس دعا کردم عاقبت‌به‌خیر شود، شهادت بهترین عاقبت برای علیرضا بود. حالا علیرضا سبزی‌پور، جوان دهه‌هشتادی اهل خرم‌آباد، با همان آرزویی که در دل داشت، پر کشید.

دهه‌هشتادیِ موکب‌دار

علیرضا سبزی‌پور جوانی ساده، آرام و پرتلاش بود. کسی که اگر سراغش را در محله بگیری، احتمالاً کسی نگوید که او دنبال شهرت یا دیده شدن بود. اما وقتی تصاویرش در موکب نانوایی مسجد امام حسن عسکری (ع) خرم‌آباد در خاک عراق و ایام اربعین منتشر شد، خیلی‌ها فهمیدند این پسر دهه‌هشتادی راه خودش را زودتر از خیلی‌ها پیدا کرده بود.

علیرضا «خادم الرضا» هم بود؛ او یکی از آن جوان‌هایی بود که در سکوت، خودش را وقف خدمت به مردم و اهل بیت (ع) کرده بود. نانوایی موکب، ساده‌ترین و شاید بی‌سروصداترین کاری است که می‌توان انجام داد، اما علیرضا با اخلاص و لبخند، چنان انجامش می‌داد که انگار دارد در جبهه اصلی می‌جنگد.

شهادت در سی‌ویکمین روز خرداد

در حمله صبح شنبه، ۳۱ خردادماه، رژیم صهیونیستی به خرم‌آباد، هشت نفر به شهادت رسیدند. یکی از آن‌ها، همین جوان دهه‌هشتادی بود: علیرضا سبزی‌پور.

برای خانواده‌اش، داغ سختی است، اما نه بی‌معنا. مادرش می‌گوید: «من راضی‌ام به رضای خدا. علیرضا واقعاً دوست داشت شهید شود. بارها آرزویش را گفت. من در حرم حضرت ابوالفضل (ع) دعا کردم و گفتم خدایا پسرم را عاقبت‌به‌خیر کن… این بهترین عاقبت‌به‌خیری بود که خدا نصیبش کرد.»

علیرضا با آرزویی که داشت، زندگی کرد. برای آن خدمت کرد. برای آن تربیت شد. و با همان آرزو از دنیا رفت.

پدر شهید می‌گوید: «خودم و خانواده‌ام تا آخرین قطره خون‌مان پشت این انقلاب و رهبر هستیم. تا آخرین قطره خون با دشمن‌مان، صهیونیست و آمریکای جنایتکار، می‌جنگیم تا ان‌شاءاللّٰه سپاه اسلام پیروز شود.»

پدری که هنوز ایستاده

پدر علیرضا مردی است از جنس مقاومت. آن‌طور که حرف می‌زند، نه تنها داغدار نیست، که آماده است خودش هم اسلحه به‌دست بگیرد: «حاضرم همین الان تفنگ و سلاح به دست بگیرم. جای بچه‌ام را بگیرم. جای بچه‌ام را پر کنم. هرچند نیروهای اسلام و همکارانش نمی‌گذارند سلاح و پرچم پسرم روی زمین بماند. تفنگ پسرم را به دست می‌گیرند و جایش را پر می‌کنند.»

او از نسل پدرهایی‌ست که وقتی فرزندشان می‌رود، خودشان می‌خواهند جایش را پر کنند، نه فقط در حرف که در عمل.

وقتی مادرها پشت جبهه را محکم می‌گیرند

مادر علیرضا آن‌قدر آرام و مطمئن حرف می‌زند که انگار شهادت پسرش را نه به عنوان یک فقدان، بلکه به عنوان یک موهبت الهی پذیرفته است.

در حرف‌های مادر، شکایتی نیست. فقط ایمان است و رضا به رضای خدا. آن‌قدر آرام است که گویی قرن‌ها تمرین کرده تا چنین لحظه‌ای را با قامت ایستاده بگذراند

امید دشمن نقش بر آب شد

سردار نعمت‌الله باقری، فرمانده سپاه حضرت ابوالفضل (ع) لرستان در گفت‌وگو با مهر از زاویه‌ای دیگر به این ماجرا نگاه می‌کند. او تأکید دارد که دشمن خیال می‌کرد با این حمله، میان مردم و نظام شکاف ایجاد می‌شود، اما اتفاقی که افتاد دقیقاً برعکس بود.

مادر شهید دهه هشتادی از دعایش گفت؛ خادم‌الحسین، خادم‌الرضا، شهید وطن

سردار باقری، می‌گوید: «انتظار دشمن این بود که با شهادت جمعی از فرزندان این سرزمین، بین نظام و مردم شکافی ایجاد کند. اما خوشبختانه آن چیزی که اتفاق افتاد، این بود که مردم بیشتر پای کار انقلاب و نظام و وطن ماندند.»

وی تأکید می‌کند: «مردم محکم‌تر از همیشه از این نظام و وطن دفاع کردند. مردم ایران با شعار هیهات منّا الذلّه بزرگ شده‌اند و پرورش یافته‌اند. مردم در ۴۶ سال گذشته، و حالا هم در این جنگ تحمیلی، با همین شعار در مقابل دشمن ایستاده‌اند و باعث ناامیدی دشمن شده‌اند.»

علیرضا زنده است

در کوچه‌پس‌کوچه‌های خرم‌آباد، اگر حالا کسی نام «علیرضا سبزی‌پور» را ببرد، احتمالاً چند نفر سینه سپر می‌کنند و می‌گویند: «بچه‌محل‌مون بود… از همون بچه‌ها که بی‌سروصدا خودش رو ساخته بود.»

مادر شهید دهه هشتادی از دعایش گفت؛ خادم‌الحسین، خادم‌الرضا، شهید وطن

او رفت، اما موکب و خیمه‌های عزای حسینی (ع) امسال بدون یاد او نخواهد ماند. پدر و مادرش مانده‌اند، محکم‌تر از قبل. پدرش آماده جنگ است، مادرش آماده پایداری. تفنگش زمین نمانده، بلکه تکثیر شده است.

علیرضا یکی از هزاران جوانی بود که در سکوت خدمت کرد و در سکوت پر کشید. دهه‌هشتادی بودنش مهم نبود، مهم دلش بود که مردانه‌تر از خیلی‌ها تپید. و حالا، پرچمی که دست او بود، افتاده نیست؛ دست‌به‌دست می‌چرخد میان همان نسل و نسلی که هنوز «هیهات منّا الذلّه» را فراموش نکرده‌اند.

لینک کوتاه : https://avindaily.ir/?p=124760

جویای نظرات شما هستیم

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین درج کامنت در آوین‌دیلی
  • کامنت‌های ارسالی شما، ابتدا توسط سردبیر آوینی ما بررسی خواهد شد.
  • اگر کامنت شما، حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.