به گزارش خبرنگار مهر، باور به منجی موعود، که در فرهنگ اسلامی و به ویژه در مکتب تشیع، با نام مبارک حضرت مهدی (عج) عجین شده است، یکی از بنیادیترین و امیدبخشترین آموزههای دینی است. این باور صرفاً یک انتظار منفعلانه برای وقوع یک حادثه غیبی نیست، بلکه جریانی پویا و تحرکآفرین است که میتواند موتور محرک جامعه برای ساخت و احیای تمدن نوین اسلامی باشد.
باور به امام غایب و وظیفه انتظار فرج، همواره یکی از عوامل اصلی انسجام، پویایی و مقاومت در طول تاریخ تشیع بوده است. این انتظار، نه به معنای انفعال و دست روی دست گذاشتن، بلکه به معنای آمادگی و تلاش برای تحقق آرمانهای الهی است. جامعه شیعه همواره در طول تاریخ، تحت ظلم و ستمهای فراوان بوده است، اما همین باور به ظهور منجی و برقراری حکومت عدل جهانی، روحیهای از امید و مقاومت را در میان آنان زنده نگه داشته است. انتظار، موتور محرکه حرکت به سوی کمال و اصلاح جامعه است.
اندیشمندان مسلمان بارها بر جایگاه محوری انتظار فرج در اندیشه اسلامی و نقش آن در تحولات اجتماعی تأکید کردهاند. ایشان انتظار را صرفاً یک باور قلبی نمیدانند، بلکه آن را یک وظیفه عملی و یک رویکرد فعالانه به زندگی تلقی میکنند. از دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انتظار فرج، بستری برای برقراری حکومت مهدوی و رسیدن به عدالت کامل در جهان است. این حکومت، صرفاً یک انقلاب سیاسی نیست، بلکه تحولی عمیق در ابعاد مختلف زندگی بشر است که عدالت، معنویت، علم و پیشرفت را در هم میآمیزد.
انتظار به چه معناست؟
مفهوم انتظار فرج را میتوان به دو جز انتظار و فرج تقسیم کرد. انتظار به معنای مترصد و در کمینِ حقیقتی بودن است. این حقیقت، ظهور منجی بشریت و برپایی نظام عدل الهی است. انتظار، در مفهوم اسلامی، مترادف با آمادگی و تلاش برای تحقق آن حقیقت است. فرج نیز به معنای گشایش، رهایی و گشایش در کار است. این گشایش، هم در سطح فردی (رهایی از گناه و گرفتاری) و هم در سطح اجتماعی (رهایی از ظلم و فساد) و هم در سطح جهانی (برقراری صلح و عدالت) معنا مییابد.
اصل انفتاحی بودن اسلام، که در مفهوم انتظار نیز تجلی مییابد، به این معناست که اسلام دینِ پویا، رو به پیشرفت و گشایش است. اسلام مانع پیشرفت انسان نیست، بلکه او را به سوی کمال و تعالی هدایت میکند. انتظار فرج نیز، در همین راستا، انسان را به سوی تلاش برای خودسازی، اصلاح جامعه و زمینهسازی برای ظهور منجی ترغیب میکند.
فرج نهایی
مصادیق فرج نهایی بسیار گسترده است. اصلیترین مصداق فرج، برقراری عدالت فراگیر و ریشهکن کردن ظلم و ستم از سراسر جهان است. این امر نه تنها در حوزه سیاسی، بلکه در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محقق خواهد شد. ظهور حضرت، به معنای تحقق جامعهای است که در آن، تنها خدا حاکمیت دارد و تمام شئون زندگی بر اساس تعالیم اسلام سامان مییابد. این جامعه، پاک، امن و سرشار از معنویت خواهد بود.
دوران ظهور، دوران اوجگیری علم و دانش، و گشوده شدن درهای معرفت بر روی انسانهاست. بشر به درک عمیقتری از حقایق هستی دست خواهد یافت. هرگونه مشکل، فساد، تباهی و بدبختی که گریبانگیر بشر است، در دوران ظهور برطرف خواهد شد. این گشایش، شامل تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان است. فرج مهدوی، مختص به یک گروه یا قوم خاص نیست، بلکه شامل تمام بشریت است و همگان از برکات آن بهرهمند خواهند شد.
ظهور، نتیجه یک فرآیند طبیعی و تدریجی است که از طریق زمینهسازیها و تلاشهای مؤمنان، به وقوع میپیوندد. این بدان معناست که انتظار، نباید به معنای انفعال باشد، بلکه به معنای مشارکت فعال در این فرآیند است. هرچه انسانها در مسیر اصلاح و آمادگی برای ظهور تلاش بیشتری کنند، زمان ظهور نزدیکتر خواهد شد. این، تأکیدی است بر جنبه عملی انتظار.
دوران ظهور، آغاز مرحلهای جدید در تکامل معنوی و علمی انسان است. با برقراری عدالت و رفع موانع، انسانها فرصت بیشتری برای رشد و تعالی خواهند یافت. انتظار حقیقی، به معنای رضایت از وضع موجود و پذیرش ظلم و فساد نیست. منتظر واقعی، همواره به دنبال اصلاح و بهبود است. مؤمن باید با تمام وجود به تحقق وعده الهی و پیروزی نهایی حق بر باطل اطمینان داشته باشد. انتظار، با این باور همراه است که در نهایت، ظلم و ستم ریشهکن خواهد شد و عدالت حاکمیت خواهد یافت.
انتظار، روحیه امید را در دلها زنده نگه میدارد و انسان را به سوی تلاش و حرکت سوق میدهد.مهمترین لوازم انتظار، همان آمادگی عملی است. این آمادگی شامل خودسازی فردی، تلاش برای اصلاح جامعه، و کسب دانش و بصیرت لازم برای یاری دین خداست.
اسلام، صرفاً مجموعهای از احکام عبادی نیست، بلکه یک مکتب جامع و کامل است که توانایی ارائه الگو و برنامه برای ساخت تمدنی پویا و پیشرو را داراست. این مکتب، تمام ابعاد و سطوح زندگی بشر را پوشش میدهد و برای سعادت دنیوی و اخروی او برنامه دارد. تمدن اسلامی، تمدنی است که بر پایه ارزشهای اصیل اسلامی بنا شده و انسان را در مسیر کمال هدایت میکند.
تحقق کامل تمدن اسلامی، با موانعی روبرو است که شناخت آنها برای رفعشان ضروری است. مهمترین مانع، انحراف از تعالیم ناب و اصیل اهل بیت (ع) است. عدم فهم صحیح و عمل به سیره ائمه معصومین (ع)، مانع شکلگیری تمدنی بر پایه نورانیت وحی میشود.
تمدن اسلامی، برخلاف تمدنهای مادیگرا است. تمدن اسلامی، بر پایه وحی، فطرت و سیره اولیا الهی بنا شده است و از اصالت و عمق برخوردار است. در تمدن اسلامی، انسان محور است، اما نه به معنای اومانیسم غربی که خدا را نادیده میگیرد، بلکه انسان در پرتو بندگی خدا و تحقق اهداف الهی، معنا و کمال مییابد.نکته حائز اهمیت این است که شکلگیری و بنای زیرساختهای یک تمدن اسلامی، مختص به دوران ظهور نیست، بلکه میتواند و باید در عصر غیبت نیز اتفاق بیفتد. تلاش برای تحقق ارزشهای اسلامی در جامعه، خود بخشی از زمینهسازی برای ظهور است.
با بررسی مباحث فوق، ارتباط عمیق و ناگسستنی بین مفهوم انتظار، ظهور امام مهدی (عج) و احیای تمدن نوین اسلامی آشکار میشود. انتظار فرج، نه یک انتظار منفعلانه، بلکه یک فلسفه عملی و یک رویکرد فعال به زندگی است که جامعه را به سوی تحقق آرمانهای اسلامی سوق میدهد.
باور به ظهور منجی، عامل تحرک در جامعه شیعه بوده است. این تحرک، نه تنها در حوزه اعتقادی، بلکه در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی باید نمود پیدا کند. انتظار، انسان را به سمت خودسازی، عدالتخواهی، علمآموزی و مبارزه با ظلم سوق میدهد. این تلاشها، گامهای عملی برای زمینهسازی ظهور و پایهریزی تمدن نوین اسلامی است.
تمدن نوین اسلامی، هدفی است که انتظار به سوی آن حرکت میکند. اسلام به عنوان یک مکتب تمدنساز، چارچوب و برنامه لازم برای تحقق این تمدن را ارائه میدهد. این تمدن، بر پایه عدالت، توحید، علم، معنویت و عقلانیت بنا خواهد شد. از سویی دیگر، باور به مهدویت، با ترسیم افق روشن آینده و از بین بردن یأس و ناامیدی، امید و نشاط لازم برای تلاش در جهت ساخت چنین تمدنی را فراهم میآورد.
نکته کلیدی، درک جنبههای عملی و تحرکآفرین انتظار است. وظایف منتظران، که در عصر غیبت بر عهده آنهاست، همان فعالیتهای سازندهای است که به تحقق تمدن اسلامی کمک میکند. اخذ دانش و بصیرت از سیره ائمه، تلاش برای اصلاح جامعه، مبارزه با فساد و ناعدالتی، و گسترش معارف الهی، همگی از مصادیق انتظار فعال هستند.
ظهور امام مهدی (عج) و احیای تمدن نوین اسلامی، دو روی یک سکه هستند. انتظار برای ظهور، زمانی معنا و اثربخشی پیدا میکند که با تلاش برای تحقق ارزشهای اسلامی در جامعه همراه باشد. اسلام، به عنوان مکتبی تمدنساز، طرح کاملی برای سعادت انسان در تمام ابعاد ارائه میدهد و باور به مهدویت، امید و انگیزه لازم برای پیادهسازی این طرح را در اختیار ما قرار میدهد. وظیفه ما به عنوان منتظران، تلاش برای خودسازی، اصلاح جامعه و زمینهسازی برای ظهور منجی عالم بشریت است تا شاهد تحقق آرمانهای بزرگ الهی و برپایی تمدنی نوین اسلامی باشیم. این انتظار، نه یک انتظار کور و منفعل، بلکه انتظار فعال، سازنده و مستمر است.