آوین ویژه»

تقویت زیرساخت‌های آب و برق خواست روستاییان اجاکله است قانون حجاب اجرا می‌شود؟ افزایش ۳۹ درصدی ارزش صادرات از گمرک جلفا تعرفه ها در شیب تند گرانی | کارگران بدبخت تر شدند حقوق بازنشستگان در اروپا | کدام کشور بالاترین حقوق بازنشستگی را پرداخت می‌ کند؟ هوشمندسازی در توزیع کالاهای اساسی استان تهران نامزدی بازیگر گاندو با بازی «چاره» در جشنواره فجر ظهور نشانه‌های دیکتاتوری در الجولانی؛ سوریه تا ۴ سال به دست تروریست‌ها اداره می‌شود مراسم احیای نخستین شب قدر در استان زنجان برگزار شد احداث پروژه چمن مصنوعی ورزشگاه شریعتی کرج از ابتدای بهمن‌ماه پزشکیان در جمع فعالان اقتصادی بجنورد: اگر بر توانایی‌های خودمان متمرکز شویم پیشرفت می‌کنیم مژده بزرگ آقای وزیر به حقوق بگیران | معافیت های مالیاتی ۲ برابر شد روسیه کشتی باری حامل تسلیحات انگلیس برای اوکراین را غرق کرد جزئیات تازه از واریز یارانه جدید معیشتی | مرحله دوم چه تغییراتی دارد؟ ۲میلیارد و ۲۷۸میلیون تومان کمک نقدی و غیرنقدی مردم پردیس به لبنان آخرین وضعیت جاده‌ها؛ ترافیک سنگین در آزادراه تهران – کرج – قزوین فوری | قیمت سکه در کمال ناباوری ارزان شد + جدول ۱۱ آبان اجراهای جشنواره تئاتر استانی در سنندج

2

روزی که امام هادی به اصرار متوکل شعرخوانی کرد

  • کد خبر : 42943
  • ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۸
روزی که امام هادی به اصرار متوکل شعرخوانی کرد

امام هادی (ع) که به دستور و اجبار متوکل عباسی به مجلس میگساری او آمده، به اصرار خلیفه عباسی شعر می‌خواند و به کنایه، سرنوشت او را به یادآوری می‌کنند.

به گزارش خبرنگار مهر، احادیث فراوانی از اهل بیت (ع) وجود دارد که از شعر ایمانی تمجید کرده و شاعران را به پاسداری از مرزهای ایمان، اسلام و معارف اهل بیت (ع) پیامبر توصیه می‌کنند. این احادیث و همچنین روایات فراوانی که درباره صله دادن امامان به شاعران داریم، نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه شعر در نظر ائمه هدی است. جدا از این، در احادیث بسیاری شاهد هستیم که حضرات معصومین خود در مواقع گوناگون زبان به شعر باز کرده و هنگامی که امکان صراحت نیست، با زبان شعر سخن گفته‌اند.

امام هادی (ع) ۳۳ سال امامت و رهبری شیعیان و مسلمانان را بر عهده داشتند و در طول این مدت با چند خلیفه عباسی هم‌روزگار بودند. در تمام این مدت اگرچه همواره تحت سیطره، بازداشت و محاصره خلفای عباسی بودند، هیچگاه در مقابل انحرافات گوناگون در اسلام و میان مسلمانان سکوت نکرده و گاه به صراحت و گاه به کنایت، از کیان اسلام دفاع کرده‌اند. از آن جمله مواجهه امام هادی (ع)‌ با متوکل عباسی و شعرخوانی حضرت به اصرار این خلیفه عباسی است.

متوکل با هدف آزار و اذیت امام و همچنین تسلط به ایشان و اطلاع از روابط حضرت با یاران و شیعیان خود، امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا فرا خوانده و بارها در مجالس میگساری و شرابخواری خود، ایشان را به حضور می‌طلبید. در تاریخ آمده است که روزی به نیت آزار امام، مجلس میگساری و شرابخواری راه انداخت و امام هادی (ع) را نیز دعوت کرد. ماموران خلیفه امام هادی (ع) را تحت فشار قرار داده و به آن مجلس احضار می‌کنند. وقتی امام هادی(ع) وارد مجلس می‌شوند، متوکل پیاله‌ای شراب به دست گرفته و به امام تعارف می‌کند تا چنین القا کند که امام دهم شیعیان در چنین مجلسی حاضر شده و متوکل به ایشان شراب تعارف کرده است.

امام در مقابل حیله متوکل می‌گویند «خدا می‌داند که تا کنون جسم و رگ و خون من آلوده به حرام نشده است». متوکل به ناچار پیاله را عقب کشیده و به امام هادی(ع) اصرار می‌کند که «شعر بخوان». حضرت می‌فرمایند «من خیلی کم شعر قرائت می‌کنم». اما متوکل اصرار می‌کند و می‌گوید «چاره‌ای نیست، حتما باید شعر بخوانی».

امام علی النقی (ع) از فرصت استفاده می‌کنند و ابیاتی عبرت‌آمیز و کنایه‌آمیز می‌خوانند:

باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم

غلب الرجال فلم تنفعهم القلل

و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم

و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا

ناداهم صارخ من بعد دفنهم

این الاساور و التیجان والحلل

این الوجوه التی کانت منعمة

من دونها تضرب الاستار والکلل

فافصح القبر عنهم حین سائلهم

تلک الوجوه علیها الدود تنتقل

قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا

فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا…

یعنی: «قله‌های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می‌کردند. ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلوی مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. سرانجام از دامن آن قله‌های منیع و از داخل آن حصن‌های محکم و مستحکم، به داخل گودال‌های قبر پایین کشیده شدند و با چه بدبختی به آن گودال‌ها فرود آمدند. در حالی که منادی فریاد زد و به آنها هشدار داد که: کجا رفت آن زینت‌ها و آن تاج‌ها و هیمنه‌ها و شکوه و جلال‌ها؟ کجا رفت آن چهره‌های پرورده نعمت‌ها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده‌های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشتند؟».

امام هادی(ع) با این اشعار، غیر مستقیم، حال و آینده متوکل عباسی را توصیف می‌کنند و او را از حس غرور و نخوتش به زیر می‌کشند. متوکل که انتظار چنین شعرهایی را ندارد و در میان جمع نیز بی‌آبرو شده است، با این اشعار منقلب شده، ظرف شرابش را به گوشه‌ای می‌اندازد و گریه می‌کند.

لینک کوتاه : https://avindaily.ir/?p=42943

جویای نظرات شما هستیم

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین درج کامنت در آوین‌دیلی
  • کامنت‌های ارسالی شما، ابتدا توسط سردبیر آوینی ما بررسی خواهد شد.
  • اگر کامنت شما، حاوی تهمت یا افترا باشد، منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.